بمعنی خفیف مضاف است و آن عنصر باد باشد، و باید دانست که عنصر چهاراست، یکی از آنها سبک خدیه است یعنی باد که گرم و تراست و دیگری سبک موکده یعنی آتش که گرم و خشک است، دیگر گران خدیه موکده سرد و خشک که خاک است. آتش را سبک موکده در فارسی و خفیف مضاف بتازی و باد سبک خدیه بفارسی ثقیل مضاف بتازی و خاک را گران موکده در فارسی و ثقیل مطلق در عربی گویند و این لغت در فرهنگها نیست، از فرهنگ و دساتیر باستانی نقل شده. (آنندراج)
بمعنی خفیف مضاف است و آن عنصر باد باشد، و باید دانست که عنصر چهاراست، یکی از آنها سبک خدیه است یعنی باد که گرم و تراست و دیگری سبک موکده یعنی آتش که گرم و خشک است، دیگر گران خدیه موکده سرد و خشک که خاک است. آتش را سبک موکده در فارسی و خفیف مضاف بتازی و باد سبک خدیه بفارسی ثقیل مضاف بتازی و خاک را گران موکده در فارسی و ثقیل مطلق در عربی گویند و این لغت در فرهنگها نیست، از فرهنگ و دساتیر باستانی نقل شده. (آنندراج)
تخفیف. (منتهی الارب) (تاج المصادر) (دهار). - سبک کردن راه، آسان کردن راه. (آنندراج) : مرا و شما را سبک راه کرد بما این ره دور کوتاه کرد. نظامی (از آنندراج). - سبک کردن سخن، تخفیف در کلام: و گروهی ازبهر سبک کردن سخن مکعب را کعب خواند. (التفهیم)
تخفیف. (منتهی الارب) (تاج المصادر) (دهار). - سبک کردن راه، آسان کردن راه. (آنندراج) : مرا و شما را سبک راه کرد بما این ره دور کوتاه کرد. نظامی (از آنندراج). - سبک کردن سخن، تخفیف در کلام: و گروهی ازبهر سبک کردن سخن مکعب را کعب خواند. (التفهیم)
کم خرد و احمق و ساده لوح. (آنندراج). سفیه. معتوه. (منتهی الارب) : کسی که گوید من چون توام بفضل و هنر سبک خرد بود و یافه گوی و هرزه درای. فرخی. جز آن سبک خرد شوربخت سوخته مغز که غره کرد مر او را بخویشتن شیطان. فرخی
کم خرد و احمق و ساده لوح. (آنندراج). سفیه. مَعْتوه. (منتهی الارب) : کسی که گوید من چون توام بفضل و هنر سبک خرد بود و یافه گوی و هرزه درای. فرخی. جز آن سبک خرد شوربخت سوخته مغز که غره کرد مر او را بخویشتن شیطان. فرخی